علامه اقبال لاهوری رح

علامه اقبال لاهوری رح مقالات فارسی ، تصوف ، خودی ، سیاسیات

علامه اقبال لاهوری رح

علامه اقبال لاهوری رح مقالات فارسی ، تصوف ، خودی ، سیاسیات

نظرات استاد درباره اقبال لاهوری

نظرات استاد درباره اقبال لاهوری

در خارج از جهان عرب ، برخی مصلحان که بتوان آنها را " قهرمان "  نامید کم و بیش ظهور کردند . اقبال لاهوری را قطعا یک قهرمان اصلاح در جهان اسلام باید به شمار آورد که اندیشه های اصلاحی اش از مرز کشور خودش هم   گذشت . اقبال مزایایی دارد و نواقصی از جمله مزایای اقبال این است که فرهنگ غرب را می شناخته است و با اندیشه های فلسفی و اجتماعی غرب آشنایی عمیق داشته تا آنجا که در خود غرب به عنوان مفکر و یک فیلسوف به شمار آمده است

 

دیگر اینکه با همه آشنایی و شناسایی فرهنگ غرب ، غرب را فاقد یک ایدئولوژی جامع انسانی می دانسته است ، بر عکس معتقد بوده است که مسلمانان تنها مردمی هستند که از چنین ایدئولوژی بر خوردار و بهره مندند . لهذا اقبال در عین دعوت به فراگیری علوم و فنون غربی ، از هر گونه غربگرایی و شیفتگی نسبت به " ایسم " های غربی ، مسلمانان را بر حذر می داشت . اقبال می گوید : " مثالیگری اروپا هرگز به صورت عامل زنده ای در حیات آن درنیامده ، و نتیجه آن پیدایش " من " سرگردانی است که در میان دموکراسیهای ناسازگار با یکدیگر به جستجوی خود می پردازد که کار منحصر آنها بهره کشی از درویشان به سود توانگران است . سخن مرا باور کنید که اروپای امروز بزرگترین مانع در راه پیشرفت اخلاق بشریت است . از طرف دیگر مسلمانان مالک اندیشه ها و کمال مطلوب های نهایی مطلق مبتنی بر وحیی می باشند که چون از درونی ترین ژرفای زندگی بیان می شود ، به ظاهری بودن آن رنگ باطنی می دهند " . ( 1 )
مزیت دیگر اقبال این است که در ذهن خود درگیریهایی که محمد عبده گرفتار آنها بوده داشته است ، یعنی یافتن راه حلی که مسلمانان بدون آنکه پا روی حکم یا اصلی از اصول اسلام بگذارند مشکلات سیاسی و اقتصادی و اجتماعی زمان خود را حل کنند ، از این رو درباره مسائلی از قبیل اجتهاد ، اجماع و امثال اینها زیاد می اندیشیده است . اقبال ، اجتهاد را موتور حرکت اسلام می شمارد .
از جمله مزایای اقبال این است که بر خلاف سایر پرورش یافتگان فرهنگ غرب شخصا معنویت گراست و از بعد روحی عرفانی و اشراقی نیرومندی بر خوردار است ، از این رو برای عبادت و ذکر و فکر و مراقبه و محاسبة النفس و بالأخره سیر و سلوک و معنویت و آنچه امروز آن را " درونگرایی " می خوانند و احیانا تخطئه می نمایند ارزش فراوان قائل است و از جمله مسائلی که در احیای فکر دینی طرح می کند این مسائل است . اقبال ، احیای فکر دینی را بدون حیای معنویت اسلامی بی فایده می شمارد . مزیت دیگر او این است که تنها مرد اندیشه نبوده ، مرد عمل و مبارزه هم بوده است ، عملا با استعمار درگیری داشته است. اقبال یکی از پایه گذاران و مؤسسان کشور اسلامی پاکستان است.
مزیت دیگر اقبال قدرت شاعری اوست ، قدرتی که در خدمت اهداف اسلامی او قرار گرفته است . اقبال از نوع شاعرانی است که کواکبی آنها را تود ، از قبیل کمیت اسدی و حسان بن ثابت انصاری و دعبل بن علی خزاعی . سرودهای انقلابی اقبال که به زبان اردو بوده ، به عربی و فارسی ترجمه شده و همچنان اثر حماسه آفرین و هیجان آور خود را حفظ کرده است .
اقبال با آنکه به طور رسمی مذهب تسنن دارد ، به اهل بیت پیغمبر علاقه و ارادتی خاص دارد و به زبان فارسی اشعاری انقلابی و آموزنده در مدح آنها سروده که گمان نمی رود در میان همه شاعران شیعی مذهب فارسی زبان بتوان نظیری برایش پیدا کرد . به هر حال شعر برای اقبال هدف نبوده ، وسیله بوده است ، وسیله بیداری و آگاهی امت مسلمان .
اقبال فلسفه ای دارد که آن را " فلسفه خودی " می نامد . او معتقد است که شرق اسلامی هویت واقعی خود را که هویت اسلامی است از دست داده و باید آن را بازیابد . اقبال معتقد است همان طور که فرد احیانا دچار تزلزل شخصیت و یا گم کردن شخصیت می شود ، از خود فاصله می گیرد و با خود بیگانه می گردد ، غیر خود را به جای خود می گیرد و به قول مولانا که اقبال سخت مرید و شیفته او و تحت تأثیر جاذبه قوی اوست " در زمین دیگران خانه می سازد و به جای آنکه کار خود کند کار بیگانه می کند " جامعه نیز چنین است ، جامعه مانند فرد ، روح و شخصیت دارد ، مانند فرد احیانا دچار تزلزل شخصیت و از دست دادن هویت می گردد ، ایمان به خود را و حس احترام به ذات و کرامت ذات را از دست می دهد و یکسره سقوط می کند . هر جامعه ای که ایمان به خویشتن و احترام به کیان ذات و کرامت ذات خویشتن را از دست بدهد محکوم به سقوط است . اقبال معتقد است که جامعه اسلامی در حال حاضر در برخورد با تمدن و فرهنگ غربی دچار بیماری تزلزل شخصیت و از دست دادن هویت شده است ، " خود " این جامعه و " خویشتن " اصیل این جامعه و رکن رکین شخصیت این روح جمعی ، اسلام و فرهنگ اسلامی است ، نخستین کار لازمی که مصلحان باید انجام دهند بازگرداندن ایمان و اعتقاد این جامعه به " خود " واقعی او یعنی فرهنگ و معنویت اسلامی است و این است " فلسفه خودی " .
اقبال در اشعار و مقالات و سخنرانیها و کنفرانسهای خود همواره کوشش دارد مجدها ، عظمتها ، فرهنگها ، لیاقتها ، شایستگیهای این امت را به یاد او آورد و بار دیگر او را به خودش مؤمن سازد . اینکه اقبال ، قهرمانان اسلامی را از لابلای تاریخ بیرون می کشد و جلو چشم مسلمانان قرار می دهد به همین منظور است . از این رو اقبال حق عظیمی بر جامعه اسلامی دارد .
اقبال اندکی مانند سید جمال ، و نه در حد او ، شعاع اندیشه و فعالیتهای اصلاحی اش از مرزهای کشور خودش گذشته و کم و بیش در همه جهان اسلام اثر گذاشته است .
نقصی که در کار اقبال است عمده در دو چیز است :

 یکی اینکه با فرهنگ اسلامی عمیقا آشنا نیست . با اینکه به مفهوم غربی واقعا یک فیلسوف است ، از فلسفه اسلامی چیز درستی نمی داند . اظهار نظرهای اقبال درباره براهین فلسفی اثبات واجب ، و درباره علم قبل الایجاد ، که از مسائل مهم الهیات است ، و همچنین فلسفه او درباره ختم نبوت که به جای آنکه ختم نبوت را اثبات کند به ختم دیانت منتهی می شود که خلاف منظور و مدعای خود اقبال است دلیل ناآگاهی اقبال از فلسفه اسلامی است ، همچنانکه در زمینه سایر علوم و معارف اسلامی نیز مطالعاتش سطحی است .
اقبال با آنکه سخت شیفته عرفان است و روحش روح هندی و اشراقی است و بعلاوه سخت مرید مولاناست ، عرفان اسلامی را در سطح بالا نمی شناسد و با اندیشه های غامض عرفان بیگانه است .
نقص دیگر کار اقبال این است که بر خلاف سید جمال به کشورهای اسلامی مسافرت نکرده و از نزدیک شاهد اوضاع جریانها و حرکتها و نهضتها نبوده است و از این رو در ارزیابیهای خود درباره برخی شخصیتهای جهان اسلام و برخی حرکتهای استعماری در جهان اسلام دچار اشتباهات فاحش شده است .
اقبال در کتاب احیای فکر دینی در اسلام نهضت وهابیگری را در حجاز ، و جنبش بهائیت را در ایران ( 1 ) و قیام آتاتورک را در ترکیه ، اصلاحی و اسلامی پنداشته ، همچنانکه در اشعار خود برخی دیکتاتورهای چکمه پوش کشورهای اسلامی را ستوده است . این خطاها بر اقبال مسلمان مصلح مخلص نابخشودنی است .
در عثمانی ( ترکیه فعلی ) نیز کم و بیش مدعیان اصلاح پدید آمده اند . اقبال در احیای فکر دینی مکرر نظریات مردی به نام " ضیاء شاعر " را نقل می کند ولی نظریات او آنچنان افراطی است که خود اقبال هم با همه وسعت مشرب ، زیربار همه آنها نمی رود . (1)

با تشکر


 http://www.bibaknews.com/lib.php?code=510000000105&radif=7

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.