اسرار خودی و رموز بیخودی.
یا "اسرار و رموز" عنوان دو منظومه فلسفی در قالب مثنوی از "محمد اقبال
لاهوری" (1289-1357 ق / 1873-1938). اندیشمند و شاعر پاکستانی.
اسرار خودی: اقبال در این منظومه مفهوم "خودی" را بیان کرده که به گفته خودش سر حیات و هسته مرکزی نظام فکری است. این مفهوم در منظومههای بعدی او بال جبرییل و جاویدنامه تحول یافته؛ سپس در کتاب مشهورش احیاء فکر دینی در اسلام به گونهای سازمان یافتهتر بیان شده است او برای بیان فلسفهاش زبان فارسی و قالب شعری مثنوی را برگزیده است. میگوید در سرودن اسرار خودی که دو سال طول کشیده به مثنوی مولوی و مثنوی بوعلی قلندر "پانی پتی" نظر داشته است. از دیدگاه او کار شاعر تنها آفریش کلمات موزون و نازک خیالی نیست بلکه بیدار کردن وجدان افراد و ایجاد انقلاب فکری در آنهاست. در نظر اقبال خودی به معنی وجود و هستی مستقل، نشاندهنده آگاهی است حقیقتی که نظام هستی بر آن بنا شده است.
خودی، محصول مبارزه مدید انسان با عوامل مخرب خارجی و داخلی وجود اوست و زندگی خودی نوعی کشمکش ناشی از یورشهای خودی به محیط و تهاجم محیط به خودی است از سوی دیگر خودی آزاد و فناناپذیر و دارای قوه تشخیص و سنجش است. اقبال، فلسفه هگل و فلسفه وحدت وجودی را گمراه کننده و نتایج اجتماعی و سیاسی آنها را خطرناک دانسته و بر آن است که غایت انسان ادغام وجود خود در وجود مطلق نیست بلکه او باید پیوسته خود را حفظ کند. به نظر اقبال عشق هسته مرکزی خودی و پلی است میان انسان و خدا و خودی تنها با عشق به کمال میرسد. نقطه نوری که نامش خودی است / زیر خاک ما شرار زندگی است / از محبت میشود پایندهتر / زندهتر سوزندهتر پایندهتر.
اقبال عوامل تقویتکنندهی خودی را عشق، فقر، (بیاعتنایی به پاداشهای دنیا) غیرت، بردباری، کسب حلال و عوامل تضعیف کننده آن را ترس، گدایی (هر نوع کامیابی بدون تلاش) بردگی، غرورنژادی و نسبپرستی میداند. به نظر او خودی در سه مرحله یا مقام به کمال میرسد؛ مرحله اطاعت و فرمانبرداری، مرحله ترکیه نفس که قوای نفسانی و عقلانی به نیروی عشق تربیت میشوند و مرحلهی نیابت الاهی که غایت و نتیجه دو مرحله پیشین و مجاهدتهای اولیه است و در آن تخلق به اخلاق الاهی و برخودراری تام از صفات و کمالات ذات حق حاصل میشود. رشد و گسترش خودی بیپایان است و در هر مقام دامنه دید او وسیعتر میشود و از "خودی فردی" به "خودی جمعی" به "خودی جمعی" به "خودی الاهی" بسط مییابد.
رموز بیخودی: دومین منظومه اقبال که در 1918 به چاپ رسید. در حقیقت متمم و مکمل اسرار خودی است. در نظر اقبال بیخودی به معنی بیخود شدن و از خود به در شدن نیست، بلکه مراد از حالت خودی (خودشناسی) برآمدن و به خدمت جامعه درآمدن است. او در بیان مراد خود از بیخودی به این شعر مولوی استناد کرده است: جهد کن در بیخودی خود را بیاب / زودتر والله اعلم بالصواب.
اقبال در این منظومه، به بحث دربارهی رابطه فرد و اجتماع، میزان وابستگی آنها به یکدیگر، ادامه میدهد و بر آن است که نفس افراد نخست باید در اجتماع کامل شود و سعادت افراد به رشد و حفظ نفس جامعه وابسته است. از سوی دیگر آزادی عمل نفس فرد در برخورد با مردم به ناچار محدود میشود. از این رو آدمی فروتنی را با احساس عشق و وابستگی به دیگران میآموزد. اقبال در منظومه رموز بیخودی با اصول متعصبانه و ملی گرایانه سخت مخالفت میکند و بر آن است که امت و ملت (مذهب) وحدت عقیدتی به وجود میآورد نه وحدت وطن و محدودهی جغرافیایی هر فرد ناگزیر در ملت خود محو میشود. دلها متحد میگردند و کار ملت سامان مییابد: دل مقام خویش و بیگانگی است/ شوق را مستی ز هم بیگانگی است/ ملت از یکرنگی دلهاستی/ روشن از یک جلوهی این سیناستی/ قوم را اندیشهها باید یکی در ضمیرش مدعا باید یکی.
منظومه اسرارخودی نخست با دیباچهای به زبان اردو به چاپ رسید (لاهور 1915) رموز بیخودی نیز سه سال بعد منتشر شد. (لاهور 1918). مجموعه این دو مثنوی با نام اسرار و رموز نخست در لاهور انتشار یافت و از 1940 به بعد با همین نام بارها به چاپ رسید. این دو منظومه در ایران نیز همراه با دیگر منظومههای فارسی اقبال لاهوری با مقدمه و حواشی م درویش (تهران 1359) و بار دیگر جداگانه و به کوشش "محمدحسین مشایخ فریدنی" (تهران 1358) به چاپ رسیده است. "حسین معصومی همدانی" در نقدی بر چاپ اخیر این کتاب بر حواشی و توضیحات مصحح سخت خرده گرفته است.
از جمله ترجمههای این دو منظومهاند؛ ترجمه انگلیسی از نیکلسون، خاورشناس انگلیسی؛ ترجمه اردو با مقدمه مفصل از "سید عبدالرشید فاضل" (کراچی 1947). ترجمه اردوی اسرار و رموز از سید عبدالرشید فاضل و کوکب شادانی (کراچی 1976) ترجمه پنجابی منظوم اسرار و رموز از خلیل آتش (لاهور 1975)؛ ترجمه پنجابی منظوم اسرار خودی از "احمد حسین قلعداری" (لاهور 1976) ترجمه ترکی اسرار خودی و رموز بیخودی از "علی نهاد تارالان" (استانبول 1964) ترجمه سندی و پشتوی اسرار خودی.
از جمله شرح و تفسیرهای آن دو منظومهاند: تفسیر خودی شرح مثنوی اسرارخودی، از شیخ عبدالرحمن طارق (لاهور 1940). شرح اسرار خودی از سید اصغر علی شاه جعفری (لاهور 1978) مطالب اسرار و رموز (شرح مثنویهای اسرار خودی و رموز بیخودی) از شیخ غلامعلی ( لاهور 1960، 1969، 1979).
ابولفضل خطیبی . فرهنگ آثار ایرانی اسلامی . سروش